طرح های آب و هوایی ایلان ماسک آزمایشی می شود
یک برنامه 20 میلیارد دلاری برای حذف اندونزی از زغال سنگ یک تغییر بالقوه بازی برای جوایز بسیار بزرگتر، هند و چین است. او باید موفق شود یا در تلاش بمیرد.
نسل های آینده ممکن است ایلان ماسک را به خاطر تصاحب خود ویرانگر توییتر به یاد بیاورند. برای 44 میلیارد دلار، حمله مفتضحانه او به غواصی که تلاش می کرد یک تیم فوتبال نوجوانان را نجات دهد، یا مداخلات عجیب و ناراحت کننده او در درگیری اوکراین.
یک دستاورد محکم وجود دارد که به سختی می توان از او گرفت. ایجاد شرکت تسلا در زمانی که کمتر کسی فکر میکرد ماشینهای الکتریکی از راه دور قابل دوام هستند، او کاتالیزوری بود که صنعت خودروسازی جهانی را بهاندازه هنری فورد یا ایجی تویودا به طرز چشمگیری متحول کرد.
این طرز تفکر مناسبی در مورد قرارداد 20 میلیارد دلاری است که این هفته در بالی اعلام شد تا اندونزی را در مسیر دستیابی به انتشار خالص صفر تا سال 2050 قرار دهد.
با هر تصوری، این طرح – که به عنوان مشارکت انتقال انرژی عدالت یا JETP شناخته میشود و قرار است ۵۰ تا ۵۰ توسط کنسرسیومی از کشورهای ثروتمند و بانکهای توسعهیافته جهان تامین شود – یک مهتاب است. انتشار گازهای گلخانه ای از بخش انرژی اندونزی را تا سال 2030 به 290 میلیون تن محدود می کند، یعنی نه بیشتر از 258 میلیون تن آلودگی در سال 2019. تولید انرژی های تجدیدپذیر تا همان تاریخ به 34 درصد از کل تولید خواهد شد، از 18 درصد در حال حاضر. ، در حالی که نیروگاه های زغال سنگ زودتر بازنشسته می شوند.
در صورت موفقیت، این پروژه نشان خواهد داد که انتقال انرژی حتی زمانی که موانع طبیعی و سیاسی برای کربن زدایی در شدیدترین حالت خود قرار دارند، امکان پذیر است. اگر شکست بخورد، نگرش نسبت به اقدام سریع آب و هوا ممکن است برای سال های آینده خدشه دار شود.
خارج کردن اندونزی از مسیر کنونی که منابع فشرده دارد بسیار مهم است. چهارمین کشور پرجمعیت جهان با 276 میلیون نفر جمعیت، همچنین بزرگترین صادرکننده زغال سنگ است. اگرچه انتشار فعلی آن نسبتاً اندک است – جایی بین کانادا و کره جنوبی و کمتر از یک سوم سرانه چین – کنترل نشده است، اما با شهرنشینی و ثروتمندتر شدن کشور می تواند به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
با این حال، موانع طبیعی اندونزی برای روی آوردن به انرژیهای تجدیدپذیر یکی از بالاترین موانع در همه جا است. سرعت باد که در بیش از 17000 جزیره در امتداد استوای آرام گرفتار شده است، از کمترین سرعت باد در جهان است. پتانسیل خورشیدی نیز ضعیف است و در حد اروپای مرکزی است.
توپوگرافی آن را بدتر می کند. جاوا، با جمعیتی بیشتر از ژاپن و تقریباً پنج برابر تراکم بریتانیا، تقریباً فاقد شرایط مناسب برای تولید انرژی های تجدیدپذیر در مقیاس بزرگ است. بهترین منابع در جزایر سوماترا و سولاوسی هستند، اما رساندن این نیرو به مردمی که به آن نیاز دارند مستلزم خطوط انتقال زیر آب به طول صدها مایل است که احتمالاً 10 تا 20 دلار به هزینه هر مگاوات ساعت منابع برق تجدیدپذیر اضافه می کند.
برای کشورهایی که 90 درصد مصرف برق را به خود اختصاص می دهند، انرژی های تجدیدپذیر اکنون ارزان ترین منبع تولید جدید هستند. اندونزی یک استثنا قابل توجه است: زغال سنگ جدید با قیمت 73 دلار در مگاوات ساعت نسبت به خورشیدی با قیمت 83 دلار در مگاوات ساعت و باد با قیمت 136 دلار در مگاوات ساعت، حتی قبل از پرداخت هزینه های انتقال، مقرون به صرفه تر است. انتقال سوخت از طریق یک نیروگاه زغالسنگ موجود حتی ارزانتر است.
در مقابل همه اینها، قدرت صنعت معدن زغال سنگ محلی است. در کشورهای ثروتمند و حتی در غولهای بازارهای نوظهور مانند چین و هند، زغالسنگ سالهاست که رقابت چندانی با انرژیهای تجدیدپذیر نداشته است. جذب باد و خورشید حتی سریعتر میشد اگر حرکت نظارتی به نفع سوختهای فسیلی منحرف نشود.
در اندونزی اینطور نیست. معادن روباز وسیع آن زغال سنگ کم سولفور تولید می کند که سوزاندن آن ارزان است، به خصوص وقتی حداقل هزینه تحویل به کوره های خانگی را در نظر بگیرید. نیروگاه های آن جوان و با میانگین سنی 12 سال هستند. شرکت دولتی PLN دارای سقف عرضه سوخت تضمین شده است، در حالی که قراردادهای دریافت یا پرداخت به این معناست که مگاوات سوخت زغال سنگ باید برای استفاده یا عدم استفاده از آنها پرداخت شود. بیشتر هزینه JETP احتمالاً از حذف این قوانین و جبران PLN برای تغییر خط مشی ناشی می شود.
حتی پس از چنین اصلاحاتی، انرژی های تجدیدپذیر در مقایسه با سایر کشورها غیررقابتی به نظر می رسند. BloombergNEF تخمین میزند که کاهش قیمتهای PV هنوز باعث نمیشود که میانگین نیروگاههای خورشیدی به مدت یک دهه کمتر از نیروگاههای زغالسنگ موجود، چیزی که در حال حاضر در بسیاری از نقاط جهان رخ میدهد، کاهش یابد. در سال 2050 باد به این سمت نخواهد رسید.
در بدترین سناریو، JETP میتواند صندوق ذخیرهای را برای تعطیل کردن ژنراتورهایی که در غیر این صورت به دلیل مازاد ظرفیت بزرگ در شبکه اصلی اندونزی بازنشسته میشوند، با بندهای خروج کافی برای ادامه روشهای کثیف موجود، فراهم کند. داشتن اهداف کوتاهمدت به ارزیابی زودهنگام این برنامه کمک میکند، اما قبل از اینکه بتوانیم قضاوت کنیم به جزئیات بیشتری نیاز است.
این مهم است زیرا جهان اغلب توسط داستانهایی که بین مدیران و سیاستمداران سرخورده گفته میشود به جای تحلیلهای هوشیارانه هدایت میشود. به نظر میرسد که میم محبوبی که سرمایهگذاری ESG باعث بحران انرژی امسال شد، بیشتر از تغییرات سیاستها، سرفصلها را ایجاد کرده است. اگر JETP به نتیجه نرسد، این استدلال که طرحهای انتقال انرژی کمی بیشتر از حماقتهای عظیم هستند، قانعکنندهتر خواهد بود.
در حال حاضر نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد طرح انتقال آفریقای جنوبی که به نوعی الگویی برای اندونزی است، در میان سیاست داخلی زغال سنگ در حال تزلزل است. این میتواند جایزه بزرگتر در افق را به خطر بیاندازد، بازسازی تریلیون دلاری بخش انرژی هند که سال گذشته توسط نخستوزیر نارندرا مودی پیشنهاد شد. علاوه بر این، هنوز چین نهفته است، که بیش از نیمی از زغال سنگ جهان را می سوزاند و ممکن است به JETP به عنوان الگویی برای تجدید ناوگان نسل خود نگاه کند.
همه این نگرانی ها درست است. با این حال، اندونزی – سرشار از مواد باتری، سوخت های زیستی و کارگرانی که مشتاق جمع آوری زنجیره تامین برای انتقال انرژی جهانی هستند – از تبدیل شدن به یک ابرقدرت سبز سود زیادی دارد. اگر JETP بتواند به ثمر بنشیند، همان کاری را که تسلا رودستر 14 سال پیش انجام داد انجام خواهد داد: به عموم مردم بدبین نشان می دهد که پتانسیل انتقال انرژی فقط به مقیاس جاه طلبی های ما محدود می شود. این یک شرط بندی ارزش آن را دارد.