مشاغل فنی در حال تبخیر هستند. چرا این اتفاق می افتد؟
تقریباً همه شرکتهای بزرگ فناوری در حال گذراندن دور اخراج هستند، حتی اگر بیشتر آنها سود خوبی کسب کنند. بسیاری از مردم هرگز برش های بزرگی مانند این را ندیده اند، بنابراین سوال صادقانه این است که چرا این اتفاق می افتد؟ آیا این مد، خستگی یا چیز پیش پا افتاده تر است؟ شما نمی توانید مد را به روشی میمونی خاموش کنید.
از آنجایی که بین بسیاری از شرکتهای فناوری، بهویژه شرکتهایی که دادههای کاربران را جمعآوری میکنند و به تبلیغکنندگان میفروشند، همپوشانی معقولی وجود دارد، هر کدام میخواهند هزینههای خود را کاهش دهند تا از نظر سهامداران خود رقابتی باقی بمانند. بنابراین، شرکتهایی را میبینید که تقریباً 10 درصد از نیروی کار خود را اخراج میکنند – تقریباً 200000 نفر در فناوری تاکنون – احتمالاً کمبازدهترین افراد.
اما چگونه این افراد تا این حد غیرمولد شدند؟ دو راه: به تدریج و یکباره.
بسیاری از شرکت های فناوری در طول همه گیری همه گیر استخدام شدند، با این فرض که ما به سمت سبک های جدید کار حرکت می کنیم. در بیشتر موارد، این کارمندان آموزش و راهنمایی مناسبی از روسای از راه دور دریافت نکردند و بسیاری از آنها هرگز موفق نشدند. این قسمت تدریجی است.
همه چیز به یکباره زمانی اتفاق افتاد که ما تصمیم گرفتیم همه گیری تمام شده باشد. خوب، کاملاً تمام نشده است، اما ما از بیمار بودن خسته شده بودیم – و مجبور شدیم به مطب ها برگردیم. ما دریافتهایم که کار کردن از هر نقطهای که باید باشد، کاری نیست.
بنابراین، در حالی که دورکاری هنوز ظاهراً یک گزینه است، مدیریت مایل است فضاهای اشغال شده در ساختمان ها را ببیند و برای خالی نگه داشتن آن هزینه زیادی می پردازد. اگر برای مدت طولانی در دفتر نیستید، بی فایده هستید.
انتشار
با این حال، من توضیح پیش پا افتاده تری را می بینم و همینطور است. هر اختراع بزرگ چندین بخش مهم دارد. اولی اختراع آشکار است و دومی هر چیز دیگری است که دانشمندان آن را انتشار می نامند.
انتشار یک ایده جدید در جامعه بسیار پرهزینه است زیرا به افراد زیادی نیاز دارد تا کار را انجام دهند. در قرن نوزدهم، شبکه های حمل و نقل و ارتباط جدید به افراد زیادی نیاز داشت تا ریل گذاری کنند، کابل ها را بکشند، پل ها بسازند، ساختمان ها را برپا کنند و بندرها را برای کشتی های بزرگ در دسترس قرار دهند. لیست طولانی است و این فقط یک مثال است.
انقلاب تکنولوژیکی قرن بیستم نیز نیازمند ساخت زیرساخت های قابل توجهی بود. درست است که کسبوکارها کسانی هستند که کابلها را در ساختمانهایشان اجرا میکنند و سایر کسبوکارها در حال ساخت رایانهها، روترها، مزارع سرور و در نهایت زیرساختهای ابری هستند. اما این ساخت و ساز واقعی بود و چندین دهه طول کشید.
تغییر اخیر در طول همهگیری علائم شیوع دیگری داشت که این بار مردم را به دفاتر خانه خود پراکنده کرد. این صنعت مدت زیادی طول کشید تا از ساخت پشتیبانی کند. اما بعد، در نیمه راه، همه گفتند، یک دقیقه صبر کنید. اخراج عمده فعلی (همراه با استعفای بزرگ) تا حدی نشانه ای از اضطراب مدیریت اصلی است.
ما از یک سیستم موجودی استفاده نمی کنیم، بنابراین این آخرین موارد لزوماً شامل همه کاهش ها نمی شود. این احتمال وجود دارد که تامین کنندگان در اخراج خود به دنبال افرادی باشند که برای شغل مورد نظر مناسب هستند، و نتیجه همان چیزی است که ما می بینیم.
رکود اقتصادی
این یک علم غیر دقیق است، همانطور که می توانید از اعداد دور خوبی که فروشندگان اعلام می کنند، متوجه شوید. البته برخی از تفکرات مربوط به اتفاقاتی است که این شرکت در ماههای آینده اتفاق میافتد و بسیاری به رکود اقتصادی فکر میکنند.
با این حال، رکود وجود دارد و رکود وجود دارد.
رکودهای کلاسیک زمانی اتفاق میافتند که موجودی انبارها افزایش مییابد و کسبوکارها باید انبارها را با قیمتهای تخفیفی ترخیص کنند. در آن زمان، کسب و کارها به افراد کمتری برای تولید وسایل برای پر کردن انبارها نیاز دارند.
اما دنیای فناوری به سناریوی رکود کلاسیک نگاه نمی کند. بسیاری از آنها کارهایی را انجام می دهند که به طور معمول ذخیره نمی شوند. آنها ملموس نیستند؛ آنها خدمات هستند، بنابراین مشکل کاهش تقاضا است، جایی که ظرفیت تولید بیشتر به معنای چرخاندن دیسک است
دلیل این امر پیش پا افتاده این است که شرکت ها باید ظرفیت تولید خود را کاهش دهند. به هر حال، بسیاری به این نتیجه رسیده اند که حداقل فعلاً به اندازه نیاز زیرساخت های خود را ساخته اند.
جستجوی اجاره
به جای رشد تصاعدی، بسیاری در حال کشف معنای رشد ارگانیک یا به همان میزان جمعیت هستند. به عنوان مثال به فیسبوک یا متای مادر آن نگاه کنید.
فیس بوک شروع به تکان می کند. رشد مداوم کاربر آن حتی با وجود درآمد بیشتر از آن پیشی میگیرد. در ایالات متحده، ممکن است کاربران بالای 25 سال را از دست بدهد. محصولات جدید واقعیت افزوده آن، تخیل کسی را که زاکربرگ نام ندارد جلب نکرده است.
همانطور که چند هفته پیش اشاره کردم، اپل در چند سال اخیر چیز جدیدی را معرفی نکرده است. اکنون بحث ترویج حرکتی است که برخی از اقتصاددانان آن را رانت جویی می نامند، جایی که کسب و کارها سعی می کنند از سرمایه گذاری های موجود (داده های خود) بیشتر از محصولات جدید درآمد کسب کنند.
اشباع بازار
به طور خلاصه، کندی سکولار مشکل بزرگی برای فناوری و اقتصاد است. نه، تکنولوژی ناپدید نخواهد شد. اکنون در تار و پود زندگی ما تنیده شده است. اما به نقطه اشباع رسیده است که با فشارهای تجاری و قیمت گذاری جدی مواجه است و رشد واقعی چالش برانگیز است.
فولادسازی زمانی در موقعیتی قرار داشت که امروزه فناوری در آن قرار دارد. قبلاً در قرن نوزدهم، بسیاری از محصولات از فولاد، از جمله راهآهن و کشتیهای بخار، اما همچنین ساختمانهای مرتفع مدرن و اتومبیلهای جدید ساخته میشدند.
ما هنوز از فولاد استفاده می کنیم و به طور قابل توجهی بیشتر از آن زمان استفاده می کنیم. اما الان همه فولاد می سازند. کالایی شده و بازار مملو از محصولاتی است که برخی از آنها زیر قیمت تمام شده فروخته می شوند.
همچنین، سایر محصولات مانند آلومینیوم، پلاستیک و فیبر کربن وزن کمتری دارند و به همان اندازه قوی یا مناسبتر برای هدف هستند، پس چرا از آنها استفاده نکنید؟
دو بیت من
من مطمئن هستم که فناوری به همین سمت می رود. زمان می برد، اما آخرین نوآوری های هوش مصنوعی که نثر قابل قبولی را می نویسند و تصاویر عجیب اما جالب می گیرند، ممکن است این روند را تسریع کنند.
همانطور که زندگی پس از فولاد و قطب های راه آهن و همه چیزهای قرن نوزدهم وجود داشت، زندگی پس از فناوری نیز وجود خواهد داشت. نکته مهم این است که هنوز کارهای فنی زیادی وجود دارد، بنابراین نیازی به وحشت نیست. با این حال، آخرین دور اخراج ها یک نکته هشدار دهنده است.
با دانسته های خود از فناوری چه کار دیگری می توانیم انجام دهیم؟ این سوالی است که همه ما باید در ذهن داشته باشیم.