من در نهایت بازی رایانه شخصی را امتحان کردم و اکنون یک ایماندار واقعی هستم
از زمانی که گیمر بودم، همیشه به کنسول های خانگی چسبیده بودم. از NES تا پلی استیشن 5، کنسول ها همیشه پایگاه اصلی من برای بازی بوده اند و من از راحتی آنها راضی بوده ام. با این حال، وقتی صحبت از بازی رایانه شخصی می شود، من همیشه از دور به آن نگاه می کردم، به نرخ فریم و گرافیک صاف حسادت می کردم، اما از قطعات، درایورها، تنظیمات و قیمت ها وحشت می کردم.
اما زمان آن فرا رسیده بود. به هر حال من به یک رایانه شخصی جدید نیاز داشتم و آماده بودم ببینم که آیا تمام آنچه که مردم PC Master Race تبلیغ میکردند واقعاً مطابق با این هیاهو است. همانطور که معلوم شد، گفتن اینکه بازیهای رایانهای چه چیزهایی میتوانند ارائه دهند، من را باور نکرد – اما یک احساس این برای من کار کرد
بازیکن آماده 2
اولین قدم من در دنیای گسترده تر بازی های رایانه شخصی با کمی تحقیق شروع شد. با دانستن محدودیتهای فنیام، فوراً از مدلهای سفارشی یا انجامشده توسط خودتان صرفنظر کردم و به رایانههای بازی آماده موجود نگاه کردم. در تئوری، آنها باید به همان اندازه بصری عمل کنند که به عنوان یک کنسول عمل کنند و به من اجازه دهند قبل از تصمیم گیری در مورد شیرجه رفتن و شروع به کار کردن به تنهایی با خود پلتفرم آشنا شوم.
پس از کمی تحقیق، اما بیشتر با تکیه بر توصیهها، در نهایت به Player 2 Prime از NZXT پرداختم. به من گفته شده است که این مدل به راحتی با آنچه که PS5 من می تواند انجام دهد مطابقت دارد یا از آن پیشی می گیرد. صفحه محصول تا حدی برای من غیرقابل درک بود، که انتظارش را داشتم، به جز نوع کارت گرافیک و مقدار حافظه (که اتفاقاً Nvidia RTX 4070 Ti و 32 گیگابایت رم است).
بخش مشخصات کلیدی برای من به عنوان یک تازه وارد در بازی های رایانه شخصی بسیار مفید بود، به خصوص جعبه ای که تخمین می زد هنگام اجرای بازی هایی مانند چند فریم در ثانیه (fps) دریافت کنم. Call of Duty: Modern Warfare و فورتنایت در رزولوشن های مختلف قبلاً هرگز فریم در ثانیه سه رقمی را تجربه نکرده بودم، بنابراین این به تنهایی مرا برای جهش هیجان زده کرد.
مشکلات راهاندازی فنی نیمی از چیزی بود که من را در تمام این سالها از بازیهای رایانهای دور نگه داشت.
همانطور که تبلیغ شد، Player 2 Prime وارد شد و به راحتی مانند یک کنسول راه اندازی شد. تنها کاری که باید انجام میدادم این بود که آن را از جعبه بیرون بیاورم و آن را وصل کنم، مانیتور، کیبورد و ماوس، و من آماده بودم. حداقل این چیزی بود که من فروخته شدم.
بلافاصله با مشکلی مواجه شدم که به نظر می رسید فال بدی است. من مطمئن نیستم که چگونه یا چرا، اما محدوده بلوتوث در دستگاه خاص من بسیار کم به نظر می رسید. من در مورد عدم توانایی استفاده از هدفون بیش از یک فوت از سطوح برج Bad صحبت می کنم. خوشبختانه، من گزینه های سیمی دارم، اما اگر من کسی بودم که فقط از لوازم جانبی بی سیم از طریق بلوتوث استفاده می کند، این یک مشکل بزرگ خواهد بود.
مشکلات راهاندازی مانند این نیمی از چیزی بود که من را در تمام این سالها از بازیهای رایانه شخصی دور نگه داشت. با این حال مصمم به از دست دادن قلبم ادامه دادم. اگر این رایانه شخصی می توانست وعده فریم در ثانیه بالا و گرافیک چشم نواز را برآورده کند، می توانم برخی از مشکلات فنی را در این مسیر ببخشم.
حداکثر
من به اندازه کافی اعتماد به نفس نداشتم که بتوانم روی بازی های این رایانه شخصی جدید سرمایه گذاری زیادی کنم. پس از همه، من هنوز به طور کامل برای تعهد به پلتفرم رایانه شخصی فروخته نشده بودم. خوشبختانه، تعداد زیادی بازی رایانه شخصی رایگان وجود دارد که بیش از حد توانایی این را دارند که به من نشان دهند این پلتفرم جدید چه کاری می تواند انجام دهد. همانطور که من هزاران بازی را انجام داده ام هالو 2 و هالو 3 قبل از بازگشت به پلی استیشن، تصمیم گرفتم هالو بی نهایت مکان خوبی برای شروع خواهد بود زیرا میدانستم چه انتظاری دارم. یک بار بعد من در منوی تنظیمات بودم.
اولین کار من این بود که همه چیز را روی حداکثر تنظیم کنم. گرافیک، سایهها، کیفیت بافت – تمام 9 یارد – تا حد امکان بالا تنظیم شده بود. من همچنین گزینه مفیدی را برای نشان دادن فریم در ثانیه انتخاب کردم، زیرا، به خصوص از یک کنسول، توجه من به نرخ فریم بالای 60 چندان واضح نیست. سپس در یک مسابقه بارگذاری کردم. تنها چیزی که لازم بود این یک بازی بود که من را به این سوال وا داشت که آیا دوباره به کنسول ها برمی گردم یا خیر.
قفل شده، منظورم قفل شده، با سرعت 120 فریم در ثانیه، من تا به حال اینقدر احساس نکرده بودم که یک شوتر اول شخص را تحت کنترل دارم. هدف من سریع بود، کنترل ها پاسخگو بودند و همه چیز دقیق بود من احساس کردم بهتر است از طریقی که همیشه در مورد آن شنیده بودم اما تا زمانی که آن را تجربه نکردم نمی توانستم درک کنم. همین است، اگرچه من با کنترل صفحه کلید و ماوس آشنا نیستم. با این حال، این یک مسابقه همان بود – من تبدیل شدم. اگر بازیها میتوانند چنین حسی داشته باشند، چگونه میتوانم به روشی که قبلا بازی میکردم برگردم؟ این مانند بازگشت به تلویزیون های با کیفیت استاندارد پس از تجربه 4K است.
من می دانم که در حال حاضر در دوره ماه عسل هستم، اما قصد دارم به صورت همه جانبه در بازی های رایانه شخصی شرکت کنم.
هنوز، هالو بی نهایت چند ساله است و به هیچ وجه از محدودیت های گرافیکی فراتر نمی رود. اگر کامپیوتر من به اندازهای که تبلیغ میشود مدرن بود، بدیهی است که مشکلی برای رسیدگی به آنچه این بازی به آن وارد میکند نداشت. تست بعدی من چیزی جدید یا بهتر است در آینده باشد. من نسخه ی نمایشی را برای آن انتخاب کردم شر مسری 4 بازسازی
با راهاندازی این نسخه نمایشی، بسیار هیجانزده شدم که به منوی تنظیمات بروم تا ببینم چه کاری میتوانم انجام دهم، و همه چیز را دوباره به حد نهایی رساندم – حتی با اضافه کردن ردیابی پرتو. هر چند به جای حداکثر فریم در ثانیه، این بار آن را متغیر گذاشتم. با توجه به شمارنده، این منجر به نرخ فریم بالای 160 فریم در ثانیه شد. یک بار دیگر، این پاسخگویی سعادتمندانه مرا تحت تأثیر قرار داد و بدون اینکه واقعاً متوجه شوم، کاملاً فراموش کردم که مراقب قاب شمارنده باشم. مطمئنم اگر کاهش قابل توجهی داشت متوجه می شدم، اما این چیزی است که بهترین سناریو می نامم: من کاملاً غرق و غرق در بازی بودم. هیچ مشکل فنی یا “مشکلات کامپیوتری” ذهن آنها را بالا نمی برد.
من می دانم که در حال حاضر در دوره ماه عسل هستم. مطمئناً مشکلات فنی بیشتری پیش خواهد آمد، اما همچنین جامعه عظیمی از بازیکنان با سال ها (یا دهه ها) تجربه وجود دارد که می توانم به آنها مراجعه کنم. با دانستن این موضوع، از گفتن این موضوع متعجب شدم، اما احساس میکنم خیلی راحتتر از آن چیزی که فکر میکردم، در بازیهای رایانهای به صورت all-in روی آن کار کنم.
نه، من هنوز PS5 خود را نفروختهام، اما میدانم که در آینده بیشتر زمان بازیام را روی کدام پلتفرم صرف خواهم کرد.
توصیه های سردبیران