من عاشق گلکسی اس 23 هستم، اما آیفون 5 کار را بهتر انجام می دهد
گلکسی S23 سامسونگ در دسترس عموم قرار گرفته است و یکی از بهترین گوشی های اندرویدی است که در حال حاضر می توانید تهیه کنید، به خصوص S23 Ultra. با این حال، برای کسانی که به همه زنگ ها و سوت های فانتزی مانند S Pen و دوربین اصلی 200 مگاپیکسلی نیاز ندارند، S23 معمولی برای افراد عادی نیز بسیار قدرتمند است، به خصوص اگر دستگاه های کوچکتر را ترجیح می دهید.
من در چند هفته گذشته از Galaxy S23 استفاده کرده ام و تا کنون تجربه من لذت بخش بوده است. من می دانم که هنوز در اوایل سال است، اما برای من اندازه کوچک S23 عالی و راحت است. اندروید همچنین بسیاری از کارها را بهتر از iOS انجام می دهد، مثلاً کنترل صدا و اعلان جداگانه. اما من هنوز هم بیشتر از آیفون 14 پرو خود استفاده میکنم – حتی اگر اپل نقصهای عمدهای دارد، مانند پردازش بیش از حد تصاویر پس از ثبت آنها.
در اینجا دلایلی وجود دارد که چرا من هنوز از iPhone 14 Pro خود استفاده می کنم، حتی اگر واقعاً گلکسی S23 را دوست دارم.
وقتی سال گذشته به دیجیتال تو پیوستم، مجبور شدم پس از بیش از یک دهه استفاده انحصاری از آیفون، از منطقه راحتی خود خارج شوم و اندروید را یاد بگیرم. یکی از موارد مورد علاقه من در مورد iOS، توانایی بازگشت به بالای صفحه در هر برنامه ای است که پس از گم شدن در پیمایش بی پایان رسانه های اجتماعی، بسیار مفید است.
در واقع، وقتی سعی کردم با ضربه زدن به بالای نوار وضعیت برای بازگشت به بالای فید اینستاگرام یا فیس بوک خود پس از چند دقیقه پیمایش، متوجه شدم که چنین ویژگی در اندروید وجود ندارد، شوکه شدم. من در نهایت مجبور شدم تمام راه را به بالا برگردم، که بسیار آزاردهنده است.
می دانم که بسیار احمقانه است، اما ضربه زدن به بالای صفحه برای بازگشت به بالای برنامه ای که در آن هستید، زمان زیادی را ذخیره می کند. همچنین در iOS آنقدر طبیعی و شهودی به نظر می رسد که من واقعاً تعجب می کنم که در اندروید وجود ندارد. شاید این چیزی است که گوگل ممکن است در اندیشه اضافه کردن آن در اندروید 14 باشد.
انعطاف پذیری نرم افزار
من از زمانی که در سال 2008 نسخه اصلی را به عنوان هدیه گرفتم از یک آیفون استفاده کردم، بنابراین تمام نسخههای iOS موجود را بررسی کردم. و یکی از چیزهایی که در مورد iOS کاملاً دوست دارم، کشش خود سیستم عامل است.
منظور من از آن چیست؟ اساساً اسکرول صاف و افکت “جهش” که با نوار پیمایش در کناره زمانی که به پایان چیزی می رسید می بینید. حتی جزیره پویا آیفون 14 پرو نیز وقتی فعال میشود، انیمیشنهای کوچک ظریف اما عجیب و غریبی دارد، زیرا در حال کشیدن انگشت به خارج از برنامهای مانند Music هستید، به خصوص اگر حرکت شما بیشتر در جهت خاصی متمایل باشد.
اما هنگام استفاده از اندروید، زمانی که به پایان رسیدید، پیمایش ناگهان متوقف میشود – هیچ «پرش» سرگرمکنندهای برای آن وجود ندارد. که از iOS می آید، در واقع بسیار تکان دهنده است. با استفاده از iOS برای سالها، چیزهای کوچکی مانند قابلیت ارتجاعی، استفاده از آن را بهطور کلی لذتبخشتر میکند.
ادغام یکپارچه با سایر دستگاه های اپل
اولین آیفون من نیز اولین محصول اپل من بود، اما از آن زمان به مکینتاش روی آوردم و هر دو سال یک بار آی پد و اپل واچ دریافت کردم. اساساً تمام زندگی فنی من در دهه گذشته بر روی یک دستگاه اپل بوده است. من همچنین مدت زیادی در صنعت روزنامه نگاری فناوری بوده ام و ادغام یکپارچه آیفون با iPad، Mac و Apple Watch زندگی شخصی و حرفه ای من را بسیار آسان کرده است.
برای کار، باید اسکرین شات ها یا عکس های زیادی برای مقالاتم بگیرم. وقتی تمام ویرایش های لازم را انجام دادم، امکان AirDrop کردن تصاویرم در iMac به این معنی است که می توانم به سرعت آنها را تغییر نام داده و در وردپرس رها کنم. با تلفنهای اندرویدیام، من باید چند مرحله اضافی مانند رفتن به Google Photos، پیدا کردن تصاویر مورد نیاز و سپس دانلود آنها را انجام دهم – هنوز آسان است، اما نه به اندازه ارسال این مورد که به آن نیاز دارم.
من همچنین دوست دارم بتوانم از کلیپ بورد جهانی برای کپی و چسباندن متن، تصاویر، عکس ها و حتی ویدیو از یک دستگاه اپل به دستگاه دیگر با استفاده از Handoff استفاده کنم، کاری که من نمی توانم با یک تلفن اندرویدی انجام دهم.
اینها تنها چند نمونه از بزرگترین نمونههایی هستند که نشان میدهد چگونه آیفون من به راحتی با سایر دستگاههای اپل من ادغام میشود تا جایی که فقط یک بخش اساسی از گردش کار من است. باز هم میدانم که میتوان چیزهایی را که نیاز دارم از تلفن اندرویدی به مک منتقل کرد، اما آنقدرها هم یکپارچه نیست. به علاوه، مزایای دیگری مانند iCloud و iMessage وجود دارد که همه چیز را به هم گره می زند.
تسهیل ارتباط با iMessage
وقتی صحبت از iMessage شد، تقریباً این روش من برای برقراری ارتباط با تمام دوستان و خانوادهام است که بیشتر از آیفون استفاده میکنند. من نه تنها به iMessage در iPhone 14 Pro خود دسترسی دارم، بلکه آن را در iPad و Mac خود نیز دارم و همه پیامهای من همگامسازی میشوند. من همچنین دوست دارم که iMessage به من امکان ارسال اس ام اس از رایانه خود را نیز به لطف ارسال پیام متنی در iPhone من می دهد.
اما بزرگترین دلیلی که من از آیفون خود برای iMessage استفاده می کنم این واقعیت است که می توانم فیلم های با کیفیت کامل را برای سایر کاربران iMessage ارسال کنم. من هیچ وقت زیاد اهل ویدیو نبودم، اما بعد از اینکه دخترم را به دنیا آوردم این موضوع تغییر کرد. اکنون حداقل روزی یک ویدیو از شیطنتهای زیبای او میگیرم و دوست دارم آن را با خانوادهام به اشتراک بگذارم. و iMessage به من این امکان را می دهد که بدون نیاز به انجام کار اضافی یا خاصی، ویدیو را با وضوح کامل برای دیگران ارسال کنم.
با این حال، من دوست ندارم وقتی ویدیویی از طرف شخصی با گوشی اندرویدی (یا برعکس) برای من ارسال می شود، به صورت فوق فشرده و پیکسلی منتشر شود. این به این دلیل است که به عنوان MMS ارسال میشود و تمام اپراتورهای اصلی در ایالات متحده محدودیت دلخواه را برای اندازه فایلهای ویدیویی که از طریق MMS ارسال میشوند، اعمال میکنند. البته اگر اپل سرویس های ارتباطی غنی (RCS) را پیاده سازی کند، می توان این مشکل را حل کرد، اما این داستان کاملاً متفاوت است.
با این حال، از آنجایی که اکثر خانواده و دوستان من نیز از آیفون استفاده می کنند، داشتن iMessage ساده ترین راه برای برقراری ارتباط با آنها است. من هنوز هم دوست دارم راهی برای دور زدن ویدیوهای پیکسلی با کاربران غیر آیفون در برخی مواقع ببینم، اما تا آن زمان به iMessage پایبند خواهم بود.
آیفون برنامه های بهتری دارد
اگر استفاده از iOS در دهه گذشته چیزی به من آموخته است، این است که میتوانید برنامههای بهتری نسبت به اندروید پیدا کنید. بسیاری از توسعهدهندگان اپلیکیشنهایی که من در طول سالها دنبال کردهام، منحصراً برای پلتفرمهای اپل، از جمله مک، توسعه مییابند. فقط چیزی در مورد برنامههای iOS (و Mac) وجود دارد که سطح خاصی از جلای و ظرافت دارند که واقعاً در بسیاری از برنامههای اندرویدی نمیبینید.
به عنوان مثال، زمانی که در توییتر فعال بودم از Tweetbot Tapbots استفاده می کردم و اکنون به جای آن از برنامه Mastodon آنها، Ivory استفاده می کنم. قبل از اینکه ایلان ماسک Tweetbot را بکشد، این تنها راهی بود که من میتوانستم از توییتر استفاده کنم و هرگز نمیتوانستم تجربه مشابهی با برنامههای اندروید برای آن پیدا کنم. همین امر را می توان در مورد Ivory نیز گفت – برنامه های Mastodon زیادی برای اندروید وجود دارد، اما Ivory فقط برای استفاده بسیار زیباتر و شهودی به نظر می رسد.
یکی از برنامه های مورد علاقه من برای ویرایش عکس iOS، Darkroom، در اندروید نیز موجود نیست (یک نسخه در فروشگاه Play وجود دارد، اما یکسان نیست). حتی زمانی که از برنامههای چند پلتفرمی مانند 1Password، Facebook/Instagram و غیره استفاده میکنید، نسخه iOS همیشه نرمتر اجرا میشود و به طور کلی استفاده از آن سرگرمکنندهتر است.
اپل کامل نیست، اما من هنوز آن را دوست دارم
از زمانی که شروع به غواصی در دنیای دستگاههای اندرویدی کردم، آموختهام که قطعاً مناطقی وجود دارد که اندروید در آن برتری دارد و من این را درک میکنم. اعلانها در واقع منطقی هستند، کنترلهای میزان صدا سادهتر شدهاند، و تنها تنظیمات دقیقی برای شخصیسازی کامل تجربه شما وجود دارد.
اما iOS اپل ظرافت های کوچک زیادی در نرم افزار دارد که باعث می شود از استفاده از آن لذت ببرم. آنها ممکن است کوچک باشند، مانند پرش به بالا و خاصیت ارتجاعی، اما این موارد به لذت بردن از نرم افزار کمک می کند. چیزهایی مانند iMessage زندگی من را آسانتر میکند و تجربه برنامه در مجموع زیباتر به نظر میرسد. وقتی تمام روز از دستگاهی استفاده می کنید، مواردی از این دست اهمیت دارند.
توصیه های سردبیران