کامپیوتر

6 اشتباه بزرگ در فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی اخیر جنگ ستارگان که همه ما می‌توانیم روی آن اتفاق نظر داشته باشیم

شکی نیست که هشت سال گذشته جنگ ستارگان باعث تفرقه افکنی شده است. هیچ کس در این مورد بحث نخواهد کرد. برخی از طرفداران از سه گانه دنباله متنفرند، اما آن را دوست دارند ماندالوریان و یک سرکش. برخی آن را دوست دارند آخرین جدای اما نفرت ظهور اسکای واکر. و پس از آن بسیاری هستند که فقط دوست دارند اندور. همچنین، افرادی مانند من هستند که در همه موارد بالا چیزی برای لذت بردن پیدا می کنند.

با این حال، برخی از تصمیمات وجود دارد که همه ما می توانیم قبول کنیم که آنطور که لوکاس فیلم امیدوار بود – از نظر خلاقانه یا مالی – به نتیجه نرسید. اینها همه چیزهایی هستند که امیدوارم استودیو بتواند از آنها بیاموزد تا اطمینان حاصل شود که ما به گسترش بیشتر فرنچایز جنگ ستارگان برای سالهای آینده ادامه خواهیم داد. پس بیایید آنها را از بی ضررترین تا چشمگیرترین آنها بشماریم.

6. ارزش تولید ضعیف Obi-Wan Kenobi

هیدن کریستنسن و یوان مک گرگور در اوبی وان کنوبی.

من عاشق این نمایش هستم. در واقع. به ویژه اولین و آخرین قسمت و چگونگی تمرکز بر روی اوبی وان و ماجراجویی ساخت و ساز، به خصوص در چند قسمت اول. متاسفانه من عاشق نمایش هستم با اينكه از فقدان ارزش تولیدی گاه آشکار آن. تصور اینکه نمایشی که ایوان مک گرگور و هیدن کریستنسن را بازگرداند نمی تواند کمی بیشتر از پشت صحنه حمایت کند – به خصوص برای چیزی که مدت هاست در دست ساخت بوده است، پوچ است. اما شکی نیست که از مشکلات تولیدی رنج می برد.

مطمئناً بیش از تعداد انگشت شماری از لحظات ناب CGI وجود دارد، خواه صحنه از هم پاشیدگی کشتی ویدر باشد یا نماهای متنوعی از وسایل نقلیه در طول روز در طول نمایش. و سپس مکان هایی وجود دارد که اغلب ممکن است احساس عمومی، کوچک یا ناخواسته کلاستروفوبیک داشته باشند.

اما مقصر اصلی ظاهر نمایش، کارگردان دبورا چاو یا حتی کمبود پول نیست – تکیه بیش از حد به The Volume است. صحنه صوتی مجازی 360 درجه می تواند جادوی واقعی ایجاد کند، که فصل سوم از آن جمله است ماندالوریان نمونه بود ولی در اوبی وان کنوبی، زمان بیش از حد در The Volume منجر به تعدادی صحنه می شود که احساس ناخوشایندی دارند. گاهی اوقات مسدود کردن ناخوشایند است، و گاهی اوقات این یک اقدام متورم است که فاقد فوریت و واقع بینی است. در مورد تصمیم گیری پشت استفاده بیش از حد از The Volume اطلاعی ندارم، اما واضح است که آنقدرها هم تحت فشار قرار نگرفته است. اندور، که عکسبرداری موقعیت و حجم را با تفاوت های ظریف بیشتر متعادل می کند. امیدواریم در نمایش‌های رو به جلو هم همینطور باشد.

مطلب پیشنهادی:  حالت ناشناس Google Chrome آن چیزی نیست که کرک شده است

5. لحظه لوگو

مشتاق سرمایه گذاری بر موفقیت ماندالوریان (و پاسخ منفی را فراموش کنید ظهور اسکای واکرلوکاس فیلم با برنامه ای به جشن جنگ ستارگان 2020 آمد. طرحی بلندپروازانه که به طرفداران نشان می دهد که چقدر در مورد گسترش این فرنچایز جدی است. درخشش لوگوها بر روی صفحه نمایش نقطه اوج بود و نمایش‌ها و فیلم‌های آتی هیجان‌انگیز و شبیه به مارول را نشان داد.

اعتراف می کنم که من را هیجان زده کرد. این ایده که می‌توانیم چنین محتوای متنوعی را در آینده داشته باشیم، به نظر می‌رسید که در دستان خوبی هستیم و لوکاس فیلم می‌دانست که می‌خواهد جنگ ستارگان را به کجا برساند. متأسفانه در نهایت کم بود خیلی زیاد مطمئن از 11 لوگوی جنگ ستارگان که اسلاید را زیبا کرده اند، تنها هفت مورد به ثمر نشسته اند یا در حال حاضر در حال توسعه فعال هستند (البته از دست دادن فرزندان خون و استخوان انطباق). دو نمایش – داستانی در مورد درویدها و لاندو – از زمان اعلام اولیه هیچ به روز رسانی رسمی از Lucasfilm دریافت نکرده اند.

پتی جنکینز اسکادران دزد هر چند بیشتر از همه درد دارد او اولین کارگردان زن یک فیلم جنگ ستارگان خواهد بود و حتی یک ویدیوی شخصی از سوار شدن او به یک X-Wing به کارگردانی خود جنکینز داشت. بیا دیگه!

در پایان، این اعلامیه عظیم مطمئناً برای آینده جنگ ستارگان هیجان ایجاد کرد، اما در نهایت به اعتبار استودیو لطمه زد. از آن زمان، Lucasfilm کارت های خود را بسیار نزدیک تر به سینه خود نگه داشته است – و این برای بهترین است. با سه فیلم آینده و نمایش‌های فراوان در افق، رویکرد سنجیده‌تر لوکاس‌فیلم شروع به بازسازی اعتبار در میان مخاطبان گسترده‌تر جنگ ستارگان کرده است، اما نبرد دشوار بوده است.

4. نحوه ساختار کتاب بوبا فت

آهسوکا تانو و لوک اسکای واکر در کتاب بوبا فت.

کتاب بابا فت کاملا غافلگیر شد البته شایعه ساخت یک فیلم بابا فت از مدت ها قبل مطرح شده بود، اما قرار دادن این مینی سریال در زمینه ماندالوریان از میدان سمت چپ بیرون آمد و به عنوان یک صحنه پس از اعتبار از فصل دوم لنگر انداخت. حتی زبان معمولی که برای توصیف آن استفاده کردم نشان می دهد که وجود او چقدر گیج کننده بود. نتیجه فقدان کامل اطلاعات در مورد انتظارات از این هفت قسمت بود.

با توجه به ارزشش، من هر دو نیمه را خیلی دوست دارم کتاب بابا فت خودشان این کار را می کنند. من عاشق این بودم که چگونه داستان عمیقاً در فرهنگ توسکن در گذشته بوبا فرو رفت و در عین حال به سمت فرماندهی در حال گسترش شهرهای تاتوئین نیز حرکت کرد. در اینجا یک چشم انداز قانع کننده وجود داشت، اگرچه به نظر نمی رسید کاملاً آشکار شود. همچنین از اینکه اوج سریال با معرفی مجدد این همه شخصیت چقدر شکوهمند شد، بسیار لذت بردم. و چه کسی حدس می زد که ما این همه وقت لوک اسکای واکر در این نمایش داشته باشیم؟

مطلب پیشنهادی:  USB4: ویژگی ها، تاریخ انتشار، سرعت انتقال و موارد دیگر

اما مشکل نحوه ارائه داستان به ماست. این برنامه بسیار شبیه به نمایش خود شروع می شود، اما در قسمت 5c کاملاً قطع شد بازگشت ماندالوریان. وقتی مستقیم به آن نگاه می کنید، واقعاً همینطور است من آنرا حس میکنم به عنوان یک تهاجم واضح است که در داخل، کتاب بابا فت به عنوان جدایی از ماندالوریان و به عنوان فصل 2.5 عمل کرد. اما برای تماشاگران، در نهایت ناامید کننده بود.

دنیایی وجود دارد که جان فاورو و خدمه می توانند این کار را انجام دهند. با چند قسمت دیگر برای ساختن داستان خود بوبا فت و بازاریابی بهتر، کتاب بابا فت می توانست موفق تر باشد اما همانطور که هست، احتمالاً برای بسیاری از طرفداران آزمایشی باقی خواهد ماند که اشتباه انجام شده است.

3. بازاریابی و انتشار بد Solo

عکسی از پشت صحنه بازیگران و کارگردان ران هاوارد برای Solo: A Star Wars Story.
جان ویلسون / Lucasfilm Ltd.

Solo: A Star Wars Story اولین اشتباه مالی در دوران جنگ ستارگان دیزنی بود. پس از سه موفقیت متوالی میلیارد دلاری، از جمله اسپین آف دیگر، یک سرکششکست از انفرادی به نظر می رسید استودیو را شگفت زده کند. در مورد دلیل پشت این موضوع بسیار صحبت شده است انفرادیفقدان ضربه و احتمالاً هرگز نخواهیم توانست آن را به یک گلوله نقره ای محدود کنیم.

اما از آنجایی که این اولین فیلم جنگ ستارگان است که تنها شش ماه پس از فیلم قبلی می آید، به خصوص برای دنبال کردن یک فیلم تفرقه انگیز مانند آخرین جدای، مطمئناً برای موفقیت تنظیم نشده بود. زمان کافی برای ایجاد یک پیام مثبت برای فیلم وجود نداشت، به خصوص با توجه به اینکه این اولین تلاش برای بازسازی شخصیت های کلاسیک بود. یک داستان پر فراز و نشیب پشت صحنه را که به طور فزاینده ای در اختیار عموم قرار می گرفت، اضافه کنید، و دستور العملی برای دردسر خواهید داشت.

همانطور که متوجه خواهید شد، تعداد بسیار کمی از این اشکالات یا مشکلات مربوط به خود فیلم هستند، که مایه شرمساری است. با توجه به وظیفه هرکولی بازنویسی پس زمینه یکی از نمادین ترین شخصیت های تاریخ سینما، انفرادی از زمان انتشار، طرفداران کوچک خود را جمع آوری کرده است.

2. توضیح بیشتری برای بازگشت پالپاتین ارائه نمی دهد

من عاشق ظهور اسکای واکر. می دانم، می دانم – شاید نه. اما علیرغم لذتی که با این آخرین نوشته دارم، وانمود نمی‌کنم که انتقاد از آن موجه نیست، به‌ویژه رستاخیز عجولانه یک لرد سیث، پالپاتین محبوب ما. من شخصا از نحوه بازگشت فیلم لذت بردم، اما به وضوح بیش از آن چیزی که آبرامز فکر می کرد باعث حواس پرتی تماشاگر شد. او می خواست آن را کنار بگذارد تا به هسته اصلی داستان فیلم برسد، اما با انجام این کار، فقط طرفداران را معلق گذاشت. و بله، اکنون زمان استفاده از میم های “به نوعی پالپاتین برگشته” است.

مطلب پیشنهادی:  آیا هند برای بازی دستی Asus ROG Ally آماده است؟ مصاحبه با آرنولد سو

با این حال، من دوست دارم فیلم را بدون تمرکز بر توضیح پس زمینه بسازم – واقعاً این کار را می کنم. اما اگر فیلم بازگشت او را عمیق‌تر در داستان و شخصیت‌ها ادغام می‌کرد – به طور کامل به این هدف می‌رسید. به همین ترتیب، در حالی که من نیازی به توضیح طولانی در مورد منشأ اسنوک نداشتم، روشی که فیلمنامه به سرعت آن را از بین می برد، با توجه به دو فیلمی که قبل از او ساخته شده بودند، آن را برای بقیه فیلم در ذهن شما باقی می گذارد. ماندالوریان و سایر موارد طولانی این داستان را به شیوه ای قانع کننده پر می کنند، اما اگر آبرامز بتواند راهی برای پیوند رضایت بخش تر این افراد شرور به یکدیگر بیابد، بسیاری از مشکلات دیگر مردم با آن ها روبرو هستند. ظهور اسکای واکر آن را می شست.

به هر حال، بازگرداندن پالپاتین یک بار دیگر اشکالی ندارد، و من از نحوه قاب بندی کل سه گانه خوشم می آید. اما برای چنین افشاگری بزرگ، به کمی توجه بیشتر نیاز داشت.

1. پیدا نکردن راهی برای بازگرداندن لوک، لیا و هان

بازگشت Big Three هیجان‌انگیزترین فانتزی بازگشت از جنگ ستارگان بود که در سال 2012 خریداری شد. این همان چیزی است که همه در تمام این سال‌ها می‌خواستند – و در نهایت، همه آنها با هم به روی پرده باز خواهند گشت.

اما سه گانه دنباله در همان ابتدا تصمیم گرفت داستان خود را حول سه گانه بزرگ متمرکز نکند. و برای آنچه ارزش دارد، فکر می کنم تصمیم درستی بود. خلق شخصیت های جدید برای گسترش این فرنچایز ضروری بود، به خصوص با توجه به سن مارک همیل، کری فیشر و هریسون فورد. من واقعاً همه چیز را در مورد نحوه به تصویر کشیدن این شخصیت ها دوست دارم – مرگ هان سولو (و فلاش بک بعد از آن ظهور اسکای واکر) غم انگیز است، اوج ظاهر لوک اسکای واکر حماسی است و لیا در آن می درخشد. آخرین جدای.

اما این واقعیت که ما هرگز حتی یک صحنه با آن سه نفر با هم نداشتیم دردناک است. حتی اگر به گذشته بود، کاش می فهمیدیم چیزی – به خصوص با دانستن این موضوع که ما هرگز فرصتی برای داشتن آنها نخواهیم داشت، حداقل بدون برخی شیطنت های دیجیتال. خدا را شکر برای صحنه های کوتاه اما جادویی که بین لوک و لیا داریم آخرین جدای و ظهور اسکای واکر که موفق می شوند به این شخصیت های آشنا و رابطه آنها با یکدیگر عمق بیشتری ببخشند.






نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا