فقط مربوط به تو نیست، ایلان ماسک. این هزینه 8 دلار است.
یک اتفاق جالب و گویا در هفته های اخیر در توییتر رخ داد. چک آبی بدنام که زمانی نماد وضعیت در میان افراد رسانه ای و دیگرانی بود که زمان زیادی را آنلاین می گذرانند، مفهومی منفی به خود گرفته است. حتی هشتگ هایی برای شرمساری مشترکین در توییتر آبی جدید مبتنی بر هزینه وجود دارد. در ظاهر، دلیل آن مشخص نیست. پرداخت هزینه برای تجربه بهتر توییتر نباید شرم آور باشد – به خصوص اگر ساعت های زیادی را صرف آن کنید.
این درام بسیاری از تعصبات رفتاری ما و اینکه چرا آنها چالشی برای اقتصاد در حال گذار به شمار می روند را آشکار کرد. اقتصاد فناوری به یک استراتژی تجاری متکی است که خدمات رایگان را به عنوان طعمه برای ایجاد شبکه ای ارائه می دهد که روزی بتواند درآمدزایی کند. آن روز فرا رسیده است و به نظر می رسد که شبکه ها ممکن است نتوانند آن را به یک مدل سودآور تبدیل کنند. در واقع، شارژ کردن پول در حال حاضر می تواند مدل زیان ده فعلی آنها را کاملاً از بین ببرد.
پرونده توییتر از جهاتی یک مورد خاص است. مالک جدید الون ماسک یک چهره قطبی است. چک آبی رایگان شروع شد و فقط برای تأیید هویت افرادی که دارای برخی شهرت عمومی بودند، یا مانند مورد من، افرادی که برای یک شرکت رسانه ای کار می کردند، داده شد. وضعیت داد و توییت های شما را بیشتر نمایان کرد. اکنون فقط در صورتی چک آبی دریافت میکنید که آن را بپردازید – یا بهویژه برجسته هستید، مانند لبرون جیمز.
مثل این است که راه خود را به اشراف بخرید، اما بدتر این است که اکثر اشراف قدیمی موقعیت خود را در همان زمان از دست دادند. لازم نیست ادبیات Regency زیاد بخوانید تا بدانید هیچ چیز شرمآورتر از این نیست که به وضعیت خود برسید، به خصوص اگر موقعیت دارندگان وضعیت اصلی نامطمئن به نظر برسد. فراموش نکنید که اشتراک توییتر آبی دارای برخی ویژگی های مفید است و تجربه کاربری بهتری را ارائه می دهد. نشانک قبلاً شما را به عنوان ورود یا بدتر علامت گذاری می کند. واکنش به راه اندازی توییتر آبی، غرایز قبیله ای و سلسله مراتبی ما را آشکارا به نمایش گذاشت. این یک منظره دیدنی بود.
من بدون شک بیشتر از هر وب سایت دیگری، از جمله وب سایت هایی که بیش از 8 دلار در ماه هزینه دارند، در توییتر وقت می گذرانم. توییتر ابزار بسیار مفیدی است. اینجا جایی است که من اخبار فوری دریافت می کنم، کارم را تبلیغ می کنم، اقتصاددانانی را دنبال می کنم که آخرین داده ها را درک می کنند و تحقیقات خود را به اشتراک می گذارند. من احتمالاً بیشتر از هر وب سایت یا شرکت رسانه اجتماعی دیگری از توییتر بهره می برم. من هیچ برنامه ای برای اشتراک ندارم. هیچ چیز علیه ماسک. همچنین به این دلیل نیست که از پرداخت هزینه نشانک خجالت میکشم.
به خودم می گویم پولی نمی پردازم زیرا هر چقدر که برای کار مفید است، فکر نمی کنم توییتر برای من خوب باشد. من آن را به خاطر خشم همیشگی و درجه پایین خود سرزنش می کنم که بسیاری از مردم نژادپرست، یهودی ستیز هستند یا فقط اقتصاد را نمی فهمند. عضویت در توییتر مانند خرید یک بسته سیگار پس از سال ها سیگار کشیدن رایگان است.
دلیل دیگری که قصد اشتراک ندارم، که فکر میکنم مشکل بزرگتری است، این است که پرداخت هزینه برای چیزی که قبلا رایگان بوده، سخت است. توییتر نشانهگذاریشده قبلاً یک سرویس رایگان بود و پرداخت برای آن اکنون مانند یک پاره شدن است. اگر کسی هنگام پیوستن به من می گفت که می توانم تمام خدمات مفید حرفه ای را با 8 دلار در ماه دریافت کنم، با کمال میل مشترک می شدم. اما پرداخت برای چیزی که همیشه به عنوان یک سرویس رایگان دریافت کرده ام بسیار دور است.
این فقط من نیستم و فقط توییتر نیست. بسیاری از شرکتهای فناوری که راه خود را به زندگی ما وارد کردهاند، این کار را با ارائه خدمات خود به صورت رایگان انجام دادهاند – و اکنون شروع به دریافت هزینه کردهاند. Hootsuite، یک ابزار رسانه اجتماعی، گزینه رایگان خود، Amazon.com Inc را حذف می کند. شروع به گرفتن هزینه برای برخی از بازگشت ها می کند. من فقط برای اشتراک در یک شبکه استریم پول می پردازم، اما همه آنها را تماشا می کنم زیرا گذرواژه های پخش جریانی را با خانواده ام به اشتراک می گذارم. بعد از شرکت نتفلیکس شروع به مبارزه با اشتراک گذاری رمز عبور می کند و من انتظار دارم که شبکه های پخش دیگر نیز همین روند را دنبال کنند، نمی توانم خودم را در حال اشتراک در همه آنها ببینم. نه به این دلیل که تماشا نمیکنم، بلکه به این دلیل که قبلاً پول ندادهام و الان شروع نمیکنم.
ظاهراً افراد زیادی هستند که همین طور فکر می کنند. نتفلیکس در سه ماه اول سال 2023 بیش از یک میلیون کاربر را در اسپانیا از دست داد، زیرا آنها همچنین شروع به دریافت هزینه برای اشتراک گذاری رمزهای عبور کردند. کی میدونه بعدش چیه؟ هزینه جیمیل یا گوگل مپ؟!
همه اینها توسط یک استراتژی تجاری هدایت می شد که اساساً یک شرط بزرگ بر روی ارزش اثرات شبکه بود. این خدمات در صورتی ارزشمند بود که همه و در مورد توییتر افراد مشهور از آنها استفاده می کردند و از تجربیات خود صحبت می کردند. اما واداشتن مردم به استفاده از این محصول به معنای عدم پرداخت هزینه یا اجازه دادن به یک اشتراک برای دوستان و خانواده بود.
جای تعجب نیست که بسیاری از شرکت های فناوری سود چندانی به دست نیاوردند. این تفکر ادامه داد: اگر سهم زیادی از بازاری دارید که افراد زیادی از آن استفاده می کنند و اغلب استفاده می کنند، باید راهی برای کسب درآمد از آن وجود داشته باشد، چه از طریق فروش داده های خود، چه از طریق تبلیغات و یا در نهایت هزینه آن. نرخ بهره پایین این طرز تفکر را امکان پذیر می کرد زیرا پول ارزان و همیشه در دسترس بود. اما اکنون درآمد تبلیغات همیشه کافی نیست و میتواند غیرقابل پیشبینی باشد، و جمعآوری دادهها به اندازهای تنظیم شده است که نمیتواند مفید باشد.
از آنجایی که این دو استراتژی همزمان در حال تکامل نیستند، نرخهای بهره بالاتر جریان پول آسان را در هم میکوبد، به نظر میرسد که باید شروع به پرداخت برای خدمات رایگان کنیم.
چیزی که شرکتهای فناوری نمیفهمند، سوگیریهای رفتاری انسانی ماست. گرفتن هزینه برای یک سرویس و افزایش قیمت یک چیز است، اما ما روانشناسی عجیبی در مورد چیزهای رایگان داریم. از پرداخت 0 دلار به پرداخت 4 دلار، مانع بسیار بزرگتری نسبت به پرداخت از 1 دلار به 5 دلار است. شاید شرکتهای فناوری بر روی تأثیر وقف حساب میکردند – که وقتی چیزی (یا خدماتی) داریم، آنقدر برای آن ارزش قائل میشویم که به جای از دست دادن آن، هزینه آن را میپردازیم. اما اگر مردم احساس کنند که فریب خورده اند یا از اینکه آنها را دور می کنند، این می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.
شاید با گذشت زمان تغییر کند. من نمیبینم که توییتر را ترک کنم، و اگر تجربه مشترکان واقعاً خیلی بهتر باشد، شاید در نهایت بر بیمیلی خود غلبه کنم و یک روز تصمیم به پرداخت بدهم. یا اگر نتفلیکس برنامهای دارد که باید آن را تماشا کنم، شاید برای تماشای آن مشترک شوم، سپس آن را به تعویق بیندازم و فراموش کنم که اشتراک خود را لغو کنم. یا… شاید من عادت کنم بدون خدماتی که آنها از من می خواهند برای آن هزینه کنم، انجام دهم.
اگر شرکتهای فناوری نمیخواهند درآمد آینده خود را بر روی این نوع تصادفی شرط بندی کنند، باید ارزش پیشنهادی بهتر یا خدمات بسیار بهبود یافتهای را ارائه دهند که بتواند به مشتریانشان احساس کند که در حال شروع دوباره با چیز جدیدی هستند. ارزش پرداخت کردن را دارد
(آلیسون شریگر ستون نویس Bloomberg Opinion است که اقتصاد را پوشش می دهد)