رقابت ربات ها کار را بدتر می کند
استدلال می شود که وقتی کار به لطف هوش مصنوعی به طور فزاینده ای خودکار می شود، ویژگی های خاص انسانی ما – همدلی و شوخ طبعی، خلاقیت و مهربانی – ارزشمندتر می شود.
من تعجب میکنم. آنچه تاکنون دیدهایم مرا خوشبین نمیکند.
بهنظر میرسد ما انسانها بهجای پذیرش چیزی که ما را از ماشینها متمایز میکند، سعی میکنیم از آنها تقلید کنیم. بسیاری از ما ناهار را حذف میکنیم، از استراحت اجتناب میکنیم، و با تب و تاب بیشتری کار میکنیم، گویی مغزی متصل به تجهیزات نسبتاً ناکارآمد و گوشتی هستیم – بدنهایی که (به طرز آزاردهندهای) بیمار میشوند، خراب میشوند و به تغذیه و استراحت منظم نیاز دارند. یا سعی می کنیم چندین کار را همزمان انجام دهیم – پیامک در حین رانندگی، ایمیل زدن در جلسات – گویی لپ تاپی هستیم که می تواند چندین برنامه را به جای شخصی که فقط می تواند روی یک چیز در یک زمان تمرکز کند اجرا کند.
بیکاری عیب دستگاه است، اما برای انسان یک نیاز است. با این حال، فشار برای کار سریعتر وجود دارد، گویی سرعت و کیفیت به طور همزمان در حال رشد هستند. ورود چت ربات هایی مانند GPT-4 که قادر به خروجی متن معتبر در چند ثانیه هستند، شانس را برای انسان بیشتر می کند.
گویی جان هنری نه تنها تلاش میکرد از متههای بخار سبقت بگیرد، بلکه میخواست به آن تبدیل شود. نتیجه این است که مردم و محل کارشان کمتر صبور، کمتر مدنی شده اند. کمتر انسانی.
اما در نهایت، تلاش برای تقلید از ماشینها یک نبرد بازنده است. توماس چامورو پرموزیک، مدیر ارشد نوآوری در ManpowerGroup و استاد روانشناسی کسب و کار، می گوید: «مسابقه IQ در حال از دست دادن است. منظور من از آن همه چیزهایی است که تصادفی، الگوریتمی و قابل حل عینی هستند. ما نمی توانیم با ماشین ها رقابت کنیم. او در کتاب جدید خود، من، انسان، استدلال میکند که آنچه ما باید انجام دهیم این است که یک محل کار غیرانسانی شده را دوباره انسانی کنیم.
Chamorro-Premuzic هشدار می دهد که ما باید در برابر کشش تلاش برای پیشی گرفتن از ماشین ها مقاومت کنیم. ما هرگز سریعتر از آنها نخواهیم بود. ما هرگز سازگارتر و منطقی تر نخواهیم بود. ما هرگز نمی توانیم بیشتر از این کار کنیم. با این حال، از آنجایی که فناوری به ما امکان می دهد کارآمدتر کار کنیم، بهره وری به خودی خود یک هدف ارزش گذاری شده است، حتی اگر اغلب به قیمت ارزش های دیگر مانند خلاقیت، تفکر، یا سخاوت تمام می شود.
تعامل با رایانه اغلب می تواند باعث ایجاد فراموشی خاصی در نحوه ارتباط ما با افراد دیگر شود. کریستین پورات، دانشیار مدیریت در دانشکده بازرگانی مکدوناف دانشگاه جورج تاون، بیش از دو دهه است که بی ادبی را در محل کار مطالعه کرده است و دریافته است که بیشتر ما نسبت به یکدیگر بی ادب هستیم. این افزایش قبل از همه گیری کووید-19 است. و من فقط در مورد کوتاهی در گفتن “لطفا” یا “متشکرم” صحبت نمی کنم. مطالعه پورات رانندگان و پیشخدمت هایی را که تا سر حد اشک سرزنش می کردند، پزشکانی که سر پرستاران فریاد می زدند، عابر بانک ها که به همدیگر سرزنش می کردند، ثبت کرد. یکی از مشتریان حتی به یک نماینده خدمات گفت که امیدوار است به همسر و دخترانش تجاوز شود. مردم چه مشکلی دارند؟
پورات در مورد تحقیقات خود در هاروارد بیزینس ریویو توضیح می دهد که استرس، احساسات منفی، ارتباطات اجتماعی ضعیف و عدم آگاهی از خود می توانند نقش داشته باشند – اما فناوری نیز همینطور می تواند این مشکلات دیگر را تشدید کند. آخرین باری که از توییتر خارج شدید چه زمانی احساس سبکی و شادی بیشتری داشتید؟ وقتی رئیس شما برای چک کردن تلفنش صحبت یک به یک شما را قطع می کند، آیا این باعث اعتماد شما می شود؟ شاید مشتریان آنقدر به کار با کیوسکهای خودپرداز عادت کردهاند که برخی فراموش کردهاند چگونه با افراد واقعی ارتباط برقرار کنند.
من فکر نمیکنم فناوری دشمن باشد (و حتی اگر هم باشد، راه به جایی نخواهد برد). رسانههای اجتماعی میتوانند سلامت روان ما را ویران کنند، اما FaceTime به کودک نوپا اجازه میدهد تا به راحتی با پدربزرگ و مادربزرگ خارج از ایالت خود چت کند. بخشی از راه حل ممکن است طراحی سیستم های فناوری باشد که انعطاف پذیرتر باشند – بیشتر “به من بگویید چگونه می توانم کمک کنم” و کمتر “1 را فشار دهید”. سازندگان بینگ چت در مایکروسافت بهروزرسانیای را منتشر کردهاند که به کاربران امکان میدهد نگرشی را که میخواهند ربات نمایش دهد انتخاب کنند: خلاق، متعادل یا دقیق. این باید استفاده از Bing را برای کاربران آسان تر کند. اما تعجب میکنم: آیا انتظار داریم همتایان انسانیمان به همان اندازه سازگار باشند؟
یک ربات انسان نیست – حتی اگر عذرخواهیاش واقعاً غمانگیز باشد یا پاسخهایش را با شکلکها ملایمتر کند. ما نمیتوانیم – و نباید – به اندازه سیری همیشه مودب باشیم، مثل الکسا مشتاق رضایت باشیم، یا به اندازه ChatGPT فروتن باشیم.
چامورو پرموزیک میگوید: «مردم آن را «تهمت به عنوان لطف» نامیدهاند، اما در واقع، این بیشتر شبیه یک زن مبتلا به سندروم فریبنده است – خیلی متواضعانه است که یک اتهام باشد، همیشه عذرخواهی یا گفت: «شاید من معتاد هستم. . “”
بنابراین شاید درس بزرگتر این باشد که در حالی که روباتها نسبت به انسان مقرون به صرفه هستند، اما جنبه منفی نیز دارند که تعیین کمیت آن سختتر است اما کمتر واقعی نیست. مطالعات حتی روی رباتهای «همدل» نشان میدهد که آنها تأثیر مثبتی را که انسانهای واقعی روی مشتریان میگذارند، ندارند، به خصوص اگر مشتری از قبل ناراحت باشد. شاید ارزش داشته باشد که افراد را برای برخورد با افراد دیگر استخدام کنید.
به ناچار، تعداد بیشتری از ما در کنار ماشین ها کار خواهیم کرد و باید در مدیریت احساسات بهتر شویم. نه برای اینکه از احساسات آنها دریغ کنیم – بالاخره آنها ندارند – بلکه برای حفظ آبروی خودمان.
سارا گرین کارمایکل سردبیر Bloomberg Opinion است. پیش از این، او سردبیر ایده ها و تفسیر در Barron’s و سردبیر اجرایی در هاروارد بیزینس ریویو بود، جایی که او میزبان “HBR IdeaCast” بود.